دوران پایتخت نشینی هنر به سر رسیده است

آموختن ساز سه‌تار را از کودکی نزد مسعود شعاری آغاز کرد. در سال ۷۳ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و به یادگیری موسیقی ایرانی ادامه داد تا اینکه در سال ۸۲ راهی شهر وین در اتریش شد و تحصیلات خود را در رشته آهنگسازی الکترواکوستیک زیر نظر پروفسور «دیتر کاوفمن» در دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین در مقطع کارشناسی ارشد و سپس علم موسیقی در مقطع دکتری ادامه داد. «اردوان طاهری» یکی از موسیقیدانان گلستانی ساکن اتریش است.او اصالتاً گرگانی، اما متولد شهر مشهد است.

در کنار کنسرت‌های بی‌شماری که در کشورهای اروپایی برگزار کرده، آوانگاری آثار «حبیب سماعی»، آهنگسازی موسیقی متن فیلم‌های «خدایگان خاک و گذرگاه»، نوازندگی سه‌تار و دف و آهنگسازی در آلبوم «ریشه در خاک» و آهنگسازی آلبوم «مولانا از بلخ تا وین» جزئی ازکارنامه هنری این موسیقیدان برجسته گرگانی است.

البته اردوان طاهری در حوزه ورزش Sport هم دستی برآتش دارد و علاوه بر اینکه کمربند مشکی دان سه تکواندو را داراست، مربی و داور بین‌المللی این رشته ورزشی است.

او چندی پیش به همراه گروه موسیقی صدای هنر Art کنسرتی را به مناسبت شب یلدا در گرگان با حضور اساتید برجسته‌ای همچون محمد علی بهمنی، شاعر برجسته کشور و کیوان ساکت، موسیقیدان برجسته کشوری با همکاری برادرش «پژمان طاهری» برگزار کرد و بهانه‌ای شد برای گفتگو. مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با این موسیقی‌دان برجسته گلستانی را در ادامه می‌خوانید.

 

*در رابطه با تشکیل گروه موسیقی «صدای هنر» و آموزشگاهی به همین نام کمی توضیح دهید؟

چند سال پیش، آقای منتظری، مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان از من خواست تا آموزشگاه موسیقی با اهدافی خاص را تأسیس کنم و من هم در آن زمان قبول کردم، مدیرکل وقت، معاون فرهنگی و … حامی کار بودند، اما در زمان نزدیک شدن به تأسیس مجموعه، سنگ اندازی‌های زیادی انجام می‌شد تا این آموزشگاه شکل نگیرد. کار به جایی رسید که من را برای آزمون به تهران فرا خواندند و من هم با سازم حضور پیدا کردم، اما اساتیدی که برای داوری حضور داشتند؛ از جمله استاد داود گنجه‌ای و جناب میرزمانی، با شناختی که از بنده داشتند، تعجب کردند که با توجه به تحصیلات و سوابق چرا برای آزمون فراخوانده شده‌ام!

به هر حال آموزشگاه تأسیس شد و پس از این که آقای فضیلت به عنوان مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان منصوب شدند، با تعامل بسیار خوبی که با ما به منظور حمایت از آموزش جدی موسیقی داشتند، مسیر از گذشته هموارتر شد و در نهایت با توجه به کیفیت آموزشی بالایی که در نظر داشتیم و سبب می‌شد تا هم مدرسین و هم هنرجویان در مدت زمان نه چندان طولانی رشد کیفی داشته باشند، گروه صدای هنر را که متشکل از هنرآموزان و هنرجویان آموزشگاه هستند شکل دادیم تا بتوانیم به صورت عملی و نه فقط با حرف نتیجه آموزش صحیح و متعهد را نمایش دهیم.

 

*هدف شما از تشکیل این آموزشگاه موسیقی چه بود؟

جامعه هدف ما متفاوت بود و من و پژمان با این نیت وارد این کار شدیم که در درجه نخست مدرس‌های گلستان را آموزش دهیم و به سطح حرفه‌ای برسانیم. چراکه مدرسان استان‌های همجوار ما یعنی سمنان، خراسان شمالی و مازندران به طور کلی از نظر کیفی سطح بالاتری از گلستان دارند.

صدای هنر تنها آموزشگاه در سطح کشور است که می‌توانیم به جرأت بگویم طرح کسب و کار مدون و تخصصی برای آموزشگاه موسیقی دارد. آموزشگاه بر اساس همین طرح کسب و کار در حال حرکت است. در آینده این طرح و برنامه را در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار می‌دهم تا به عنوان الگو در اختیارآموزشگاه‌ها قرار داده شود.

 

*چرا گرگان را برای تأسیس آموزشگاه موسیقی انتخاب کردید در حالی که می‌توانستید تهران را انتخاب کنید و با سنگ اندازی‌هایی که از آن‌ها صحبت کردید رو به رو نمی‌شدید، گرچه این سنگ اندازی‌ها در دوران استاد لطفی و استاد داوری هم وجود داشت، آیا تنها علاقه در میان بود؟

این کار فراتر از علاقه است، چرا که اگر به علاقه باشد آدم خسته می‌شود. خسرو مولانا، استاد فیزیک صوت و آکوستیک دانشگاه تهران که از اساتید من بود. همیشه می‌گفت شما قرار است مجتهدهای موسیقی شوید (البته بلاتشبیه به علما) و از این حریم حفاظت کنید و اجازه ندهید یک سری افراد بی‌تخصص و غیر متعهد وارد این میدان شوند و شما عرصه را برای آن‌ها خالی کنید، فضای موسیقی جدی یک عرصه کاملاً متعالی است و با کسی در این زمینه شوخی نداریم.

در تهران اساتید برجسته‌ای در زمینه پرورش هنرجویان موسیقی مانند استاد کیوان ساکت فعالیت می‌کنند، اما در گرگان، ما به لحاظ کیفیت مشکل داریم و اندک آموزشگاه‌هایی وجود دارند که در سطح استاندارد فعالیت می‌کنند. اما بحث ما این است هم هنرجوی خوبی تربیت کنیم و هم در بحث مدرس از مدرسان خوب، با استعداد و با قابلیت استان حمایت کنیم.

 

*دررابطه با حضور استاد محمد علی بهمنی و استاد کیوان ساکت در کنسرت اخیرگروه موسیقی صدای هنر در گرگان توضیح دهید.

با ارتباطات و رابطه دوستانه‌ای که من و برادرم پژمان با این عزیزان داریم و با توجه به نیت ما، این دو استاد لطف کردند و در جمع ما حاضر شدند. ما انتظار داشتیم استاد ساکت دو یا سه قطعه همراه با استاد بهمنی در بین اجرای قطعات توسط اعضای گروه بنوازند، اما ایشان با تعهدی که همواره در گسترش موسیقی جدی دارند، گفتند تمایل دارند با تمام اعضای گروه و در کل کنسرت به اجرا بپردازند. حتی استاد بهمنی می‌پرسیدند چه چیزی بخوانیم و این یعنی اینکه همه می‌دانستند قرار است از یک جریان فرهنگی هنری حمایت کنند و با این انگیزه ورود کردند.

 

*وضعیت موسیقی استان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما در مورد موسیقی دستگاهی، از نظر کمیت در گلستان کم نداریم، اما به لحاظ کیفیت به این گونه نیست. به لحاظ فنی موسیقیدان کسی نیست که سال‌ها به نواختن ساز یا آواز خواندن و یا هر کار دیگری در این زمینه مشغول بوده است، بلکه موسیقیدان کسی است که وقتی پایش را از گرگان بیرون گذاشت، دست کم دو نفر او را به عنوان موسیقیدان بشناسند، یعنی اینکه بتواند قراردادهای حرفه‌ای ببندد و کارهای حرفه‌ای انجام دهند. در تمام مشاغل به کسی حرفه‌ای می‌گویند که از آن حرفه بتواند به طور سالم و بر اساس قوائد و ضوابط آن رشته درآمدزایی داشته باشد. این تعریف شاید خیلی هنری به نظر نرسد، اما معتبر است.

 

*تعریف شما از حرفه‌ای بودن؟

حرفه‌ای بودن به این معنی نیست که همراه باگروهی از طرف یک نهاد دولتی برای اجرا به یک کشور همسایه بروید و اجرایی نه درخور فرهنگ و هنر ایرانی داشته باشد. این کافی نیست! بلکه حرفه‌ای بودن یعنی باید توانایی شما به حدی برسد که تهیه کننده‌ای به سراغ شما بیاید و حاضر باشد با شما قراردادی با ابعاد مالی و حرفه‌ای ببندد. تفاوتی هم ندارد در چه ژانری فعالیت می‌کنید.

 

*نظرتان در مورد برگزاری کارگاه‌های افزایش مهارت برای موسیقیدان‌های گلستانی چیست؟

این کارگاه‌ها چندین بار توسط ما برگزار شده است، اما استقبال چندانی از سوی مدرسان گلستانی نشده است. به عنوان مثال اگر استاد کیوان ساکت کارگاهی برگزار کرده‌اند هشت نفر در این کارگاه شرکت داشته‌اند که پنج نفر از استان سمنان آمده بودند، اما مدرسین گرگانی نیامده اند. در مورد کارگاه و کلاس‌های آقای علی قمصری هم متأسفانه همین عدم استقبال مشاهده شد. مستر کلاس‌ها و کارگاه‌های همین دوستان و اساتید در شهرهای دیگر بیش از ۸۰ یا ۹۰ نفر شرکت کننده داشته است. در گرگان و دیار استاد محمدرضا لطفی اما وضعیت چنین اسف‌بار است.

 

*چه توصیه‌ای به افرادی که می‌خواهند برای نخستین بار موسیقی یاد بگیرند دارید؟

یکی از مشکلاتی که ما در زمینه آموزش هنرداریم این است که متقاضیان یادگیری فکر می‌کنند برای شروع یادگیری خود و یا فرزندانشان مدرس عادی و سطح پایین کافی است، اما من توصیه می‌کنم از همان ابتدا بهترین مدرس ممکن را انتخاب کنند. چرا که اگر از اول در راه اشتباهی قدم بگذارند، ادامه مسیر نیز بی‌راهه خواهد بود. با کمال تأسف باید عرض کنم، در بسیاری از آموزشگاه‌ها شاهد تدریس مدرسانی هستیم که حتی به عنوان هنرجوی متوسط هم مورد تأیید نیستند، چه برسد به این که در عرصه آموزش بتوانند فعال باشند.

 

*در گلستان و دیگر استان‌ها سطح اساتید موسیقی در آموزشگاه‌ها توسط مرجعی مشخص نمی‌شود، راه حل شما برای شناسایی اساتید و آموزشگاه‌های توانمند چیست؟

راه حل این موضوع دولتی نیست، اما نظارت دولتی را می‌طلبد. اولاً آموزشگاه‌ها نباید با لابی‌گری و صرفاً با یک امتحان مجوز دریافت کنند. ضمن اینکه پرونده نظارتی آموزشگاه مهم است. یک آموزشگاه دو شرط لازم برای دریافت مجوز و فعالیت داشته باشد؛ یکی مدرک تحصیلی مرتبط با موسیقی و دیگری سابقه کاری. منظور از سابقه کاری سابقه‌ای است که نیازی به نوشتن رزومه نداشته باشد و فرد و فعالیت‌هایش شناخته شده باشند و در کنار نظارت عالی رتبه، افرادی باید مجوز بگیرند که از چند منظر دارای صلاحیت باشند.

 

*در اروپا وضعیت آموزش چگونه است؟

در کشوری مانند اتریش که من در آنجا سکونت دارم نفت و گاز ندارند، اما به بهترین نحو در حال زندگی هستند؛ یکی از معتبرترین دانشگاه‌های نفت در اتریش وجود دارد که وزاری بزرگ نفت بسیاری از کشورها از آنجا فارغ‌التحصیل می‌شوند. در اتریش کسی فرمایشی وارد حرفه موسیقی نمی‌شود و افرادی اقدام به تأسیس مدارس موسیقی می‌کنند که در این حرفه حرفی برای گفتن داشته باشند.

 

*بعضی می گویند سطح شنیداری مردم در موسیقی پایین آمده است و اکثر افراد موسیقی‌های سطح پایین که فاقد محتوای خاصی هستند، گوش می‌دهند، آیا شما هم تایید می کنید؟

متأسفانه این مسئله تنها مختص ایران نیست و در تمام دنیا همین‌گونه است. این امر دلایل مختلفی دارد. یک دلیل اینکه دنیای آدم‌ها در حال بی‌محتوا شدن است و چرخش آزاد اطلاعات مردم را گیج کرده است. از طرفی دیگر جامعه‌ای که کتاب نخواند، جامعه‌ای که فیلم مؤلف نبیند، جامعه‌ای که سینما Cinema نمی‌رود و فیلم‌های سینمایی را غیرقانونی دانلود و نگاه می‌کند، جامعه‌ای که این ویژگی‌ها را دارد هیچ‌گاه به دنبال هنری نمی‌رود که جدی و دارای محتواست و هنر سطحی را انتخاب می‌کند.

 

*به نظر شما هنر خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

خیلی ساده، هنر زمانی خوب است که وقتی از سالن تئاتر، موسیقی، سینما و … بیرون بیایید، احساس کنید یک درجه به شما اضافه ‌شده است و شما را به تأمل وا دارد. هنر جدی به نظر من هنری است که حرفی برای گفتن داشته باشد.

 

*جدیدترین اثری هنری شما چه نام دارد؟

در حال حاضر در مراحل پایانی انتشار آلبومی به نام «هفت صدا» هستم که با همراهی هنرمندانی مانند خانم تهمینه میلانی، بهاره رهنما، دکتر قطب‌الدین صادقی، احمدرضا اسعدی، مریم زندی و افشین هاشمی و البته محمد علی بهمنی تولید شده است. البته آلبوم دیگری هم در دست آماده سازی است و مراحل آهنگسازی را پشت سر گذاشته است که شامل شعر و صدای سرکار خانم بهاره رهنما است.

 

*از ظرفیت هنرمندان گلستانی هم در آلبوم‌هایتان بهره می‌برید؟

بله، هم من و هم برادرم در آلبوم‌هایی که در دست آماده‌سازی داریم از یکی از هنرمندان توانمند گلستانی بهره می‌بریم. حتی مراحل فنی موسیقی آلبوم مربوط به خانم رهنما در گرگان و در یکی از استودیوهای خوب استان گلستان در حال انجام است. چراکه نگاه ما این است که هنر از دورانی که پایتخت‌نشین باشد فراتر رفته است و به دلیل گسترش و افزایش سرعت ارتباطات و استفاده از ابزارهای جدید، لازم نیست برای انجام کار حرفه‌ای هنری حتماً پایتخت‌نشین باشید و من و برادرم تلاش می‌کنیم این شعار را عملیاتی کنیم.

 

*بعد از کتاب «یک نفس تازه» کتاب جدیدی هم تألیف کرده‌اید؟

بله، آخرین کتاب منتشر شده من تحریر روز نام داشت که در سال ۹۵ توسط مؤسسه اطلاعات روانه بازار Store شد و امسال هم نخستین رمان به نام «خاطرات موازی» مراحل نشر را پشت سر می‌گذارد. در حال حاضر کتاب جدیدی در دست تألیف دارم به نام «ماهی خوری فلسفی». در کتاب یک نفس تازه جریانی را شروع کرده‌ام که در کتاب ماهی خوری فلسفی آن را ادامه می‌دهم.

 

*در مورد ماهی خوری فلسفی لطفاً بیشتر توضیح دهید.

شبی تیغ ماهی در گلوی من گیر کرد و بعد از دو ساعت در بیمارستانی در وین دو متخصص گوش و حلق و بینی نتوانستند آن را پیدا کنند و من را مرخص کردند و با خنده گفتند برو چند روز دیگر این تیغ ماهی در گلویت خود به خود حل می‌شود. به من گفتند پیشنهاد می‌کنیم دیگر ماهی قزل‌آلا نخوری و به‌جای آن ماهی بدون تیغ مصرف کنی! من این داستان را در جایی از کتاب آورده‌ام و با این جمله کتاب را آغاز کرده‌ام که لذت و درد همراه یکدیگرند؛ یعنی همیشه کارهای لذت بخش با دردسر و درد همراه هستند. به عبارتی و به طور خلاصه می‌خواهم بگویم: هر کار و امر جدی و با ارزشی در زندگی ما با دشواری همراه است!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

مونا محمد قاسمی