مهم‌ترین کمدی‌های روستایی سینمای ایران

البته سابقه ساخت کمدی های روستایی در ایران به سال ها پیش بر می گردد. هنوز آنهایی که قبل از انقلاب سن و سالی داشتند، سریال و فیلم های سینمایی «صمد» را با همین تعریف از یاد نبرده اند.

بعد از انقلاب و در اوایل دهه شصت، چند فیلم با همین مختصات ساخته شد اما از یک جایی به بعد رو به فراموشی رفت تا اینکه سال 90 سیروس مقدم «پایتخت» را برای تلویزیون ساخت و مجددا توجه ها را به این سمت جلب کرد. از ابتدای دهه نود با موفقیت چشمگیر «پایتخت»، چند فیلم و سریال کمدی در این حیطه ساخته شدند که البته بخش مهمی از آنها آثار قابل قبولی نبودند. بعد از «ایران برگر»، «زاپاس» و «ناردون» حالا کمدی روستایی دیگری با نام «خجالت نکش» این روزها در اکران سینماهاست.

رضا مقصودی، فیلمنامه نویس مطرح آثار کمدی سینما در اولین تجربه کارگردانی اش سراغ ساخت این کمدی روستایی رفته. مقصودی روی سوژه جدید و البته حساسی دست گذاشته و با انتخاب احمد مهرانفر و شبنم مقدمی، اثری به نسبت متوسط به نمایش گذاشته است؛ اثری که با توجه به پیشینه ای که از مقصودی در سینما سراغ داشتیم، انتظار می رفت بارها بهتر از این باشد.

اتوبوس / 1364

کارگردان: یدالله صمدی

فیلمنامه: داریوش فرهنگ

بازیگران: هادی اسلامی، مرتضی احمدی، حمید طاعتی

ماجرا چه بود؟ اهالی یک روستا به دو دسته نعمتی ها و حیدری ها تقسیم شده اند و کدخدای روستا تلاش می کند مدام بین آنها دعوا راه بیندازد. سر کرده نعمتی ها نمکزارشان را به کدخدا می فروشد و با پولش یک اتوبوس می خرد تا مسافرکشی کند. از آنجایی که سرکرده حیدری ها یک گاریچی است و مردم را با گاری اش اینطرف و آنطرف می برد وقتی می بیند اتوبوس جدید کسب و کارش را کساد کرده تصمیم می گیرد آسیاب حیدری ها را به کدخدا بفروشد و یک اتوبوس بخرد. دعواها بالا می گیرد و ...

نقش روستا: طبیعتا چنین فیلمی با توجه به اقتضائاتی که داستان ایجاد می کند باید در روستا ساخته می شد. حتی سعی شده تا از عناصر فولکلور منطقه آذربایجان غربی هم برای طبیعی تر شدن فضای روستا استفاده شود منتها در این فیلم هادی اسلامی و مرتضی احمدی، به عنوان بازیگران اصلی، لهجه کاملا تهرانی دارند و همین مسئله هم باعث شده تا زمان اکران فیلم انتقادهای زیادی به آن وارد شود.

کفش های میرزا نوروز/ 1364

کارگردان: محمد متوسلانی

فیلمنامه: داریوش فرهنگ

بازیگران: علی نصیریان، محمد کشاورز، سعید امیرسلیمانی و ...

ماجرا چه بود؟ این فیلم با اینکه همزمان با «اتوبوس» ساخته شده اما تلویزیون خیلی بیشتر آن را پخش کرده و قطعا بیشتر مخاطبان یک بار هم که شده آن را تماشا کرده اند. داستان درباره یک جفت کفش قدیمی و حرص دربیار است. میرزانوروز سالیان سال حاضر نمی شود کفش هایش را عوض کند. او کفش های پاره را مدام می پوشد و حرص تمام افراد خانواده اش را در می آورد و مضحکه مردم روستا می شود. خلاصه وقتی می بیند همه او را به خاطر کفش هایش طرد کرده اند آنها را دور می اندازد اما این کفش ها حاضر به رها کردن میرزا نیستند و همه جا دنبالش می آیند.

نقش روستا: شاید این داستان می توانست در هر موقعیت جغرافیایی دیگری اتفاق بیفتد اما محمد متوسلانی ترجیح داد داستانش را در روستا پی بگیرد. شاید علت اصلی این انتخاب به رابطه پررنگ مردم روستا با هم و اثری که روی زندگی هم می گذارند ربط داشته باشد. البته ساده دلی همراه با اندکی رندی که در شخصیت میرزا دیده می شود هم در بستر روستا بیشتر قابل درک است.

ایران برگر/ 1393

کارگردان: مسعود جعفری جوزانی

فیلمنامه: مسعود جعفری جوزانی و محمدهادی کریمی

بازیگران: محسن تنابنده، سحر جعفری جوزانی، فتح الله جعفری جوزانی، گوهر خیراندیش، احمد مهرانفر و ...

ماجرا چه بود؟ داستان در جریان نامزد شدن بزرگان دو ایل در انتخابات شوراها شکل می گیرد. امرالله و فتح الله که سالیان سال است با هم اختلاف دارند حالا رقیب انتخاباتی شده اند و تلاش می کنند هر طور شده رای مردم روستا را به سمت خودشان بکشند. در واقع کل فیلم به ماجرای تلاش این دو نامزد برای پیروزی در انتخابات و باز شدن پای چند مشاور شهری به فضای روستا اختصاص دارد.

نقش روستا: مسعود جعفری جوزانی سعی کرده تا در «ایران برگر»، داستانی نمادین برای مخاطبانش تعریف کند و یک جورهایی تلاش های نامزدها در انتخابات و مسائل پشت پرده تبلیغات انتخاباتی را در فضایی مانند روستا به نمایش بگذارد. در واقع اینجا روستا ماکت کوچکی از کل جامعه است؛ ماکتی اغراق شده از تمام مسائلی که در ایام انتخابات توسط نامزدها و مشاورانشان رخ می دهد. فرهنگ مردم روستا، مشکلاتی که دارند، سادگی آنها و ... همگی در جهت رسیدن فیلم به هدف مناسبش انتخاب شده اند.

زاپاس/ 1394

کارگردان: برزو نیک نژاد

فیلمنامه: برزو نیک نژاد

بازیگران: امیر جعفری، ریما رامین فر، جواد عزتی، شبنم مقدمی، احمد مهرانفر و ...

ماجرا چه بود؟ یک تیم فوتبال دسته سه از شهر کوچک رامیان به دسته دوم صعود می کند و سعید که یکی از بازیکنان اصلی فیلم است به خاطر مشکلی که برای تاندون پایش پیش می آید نمی تواند همراه تیم باشد. از طرف دیگر داود، مربی تیم، شوهرخاله سعید است و سعید هم سال هاست به نعنا دختر خاله اش علاقه دارد و می خواهد با او ازدواج کند. داود که متوجه می شود پای سعید آسیب دیده و دیگر قادر به فوتبال بازی کردن نیست، شرط می گذارد که تا بهبود کامل پایش به او دختر نمی دهد.

نقش روستا: همین که برزو نیک نژاد داستانش را از محیط شهری و آپارتمان نشینی خارج کرده و در روستا آن را پیش می برد قابل قبول است اما مثل فیلم های قبلی، ماجراها چندان در محیط روستا تنیده نشده و حتی بازیگران هم لهجه آنجا را به درستی استفاده نمی کنند. برای همین هم باورپذیری موقعیت مکانی برای مخاطب زیاد نیست.

ناردون/ 1394

کارگردان: فریدون حسن پور

فیلمنامه: فریدون حسن پور

بازیگران: امین حیایی، لیلا اوتادی، مهران غفوریان، شهرام قائدی و ...

ماجرا چه بود؟ داستان فیلم درباره روستایی است که دیگر ظرفیت دفن جسد جدیدی را ندارد و روستای بالادست هم اجازه دفن مرده های بیرون از روستا را نمی دهد. حالا در این بین شکور، زمینگیر شده و در آستانه مرگ است اما از بی قبر ماندن می ترسد. تنها کسی که می تواند مردگان را در زمین خودش دفن کند شیرمرد، ثروتمند روستاست که او هم با کلک می خواهد قیمت زمینش را بالاتر ببرد.

نقش روستا: داستان در نگاه اول کاملا جذاب است و به نظر می رسد محیط روستا هم بتواند در رسیدن کارگردان به هدف او را یاری کند. همه ما سالیان سال است که فریدون حسن پور را به عنوان کارگردان سینما و تلویزیون می شناسیم. تا همین چند روز پیش هم سریال «کوبار» به کارگردانی او از شبکه دو پخش می شد. حسن پور تاکید زیادی روی استفاده از روستاهای شمال کشور در ساخت فیلم ها و سریال هایش دارد اما معمولا با وجود استفاده درست از روستا موفق به خلق اثر جذابی نمی شود.