زوایای جدید از پرونده چاقوکِشی نیمه شب در شاسی بلند / قاتل دوم دستگیر شد+عکس
رکنا: با دستگیری یکی دیگر از عاملان پرونده «پدرکشی» در مشهد، زوایای تاریک جنایت نیمه شب در خودرو شاسی بلند روشن شد.
رئیس پلیس خراسان رضوی گفت: هنوز شب چهارشنبه (95.4.9) به نیمه نرسیده بود که اهالی بولوار الهیه مشهد در تماس با پلیس از قتل فجیع مرد 61 ساله ای داخل خودرو شاسی بلند مشکی رنگ خبر دادند. سرهنگ حمید رزمخواه افزود: در پی دریافت این خبر بلافاصله گروهی از کارآگاهان زبده اداره جنایی با هدایت مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) عازم محل شدند و درکنار قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفتند. وی اضافه کرد: بررسی های مقدماتی بیانگر آن بود که دقایقی قبل از حضور کارآگاهان، جوان خون آلودی که رانندگی خودرو مذکور را به عهده داشت از خودرو بیرون پریده و فریاد زنان عنوان کرده مورد حمله دزد نقابداری قرار گرفته است که داخل خودرو مخفی شده بود. این جوان 31 ساله که جراحت هایی نیز روی دستانش خودنمایی می کرد در ادامه اظهاراتش مدعی شد: سارق مرا زخمی کرد و با چاقو و تبرزین پدرم را به قتل رساند و کیف محتوی پول ها و مدارکم را نیز به سرقت برد. این مقام ارشد انتظامی در ادامه تصریح کرد: از شواهد امر چنین استنباط می شد که جوان زخمی در ماجرای قتل پدرش نقش دارد و ماجرای «حمله دزد نقابدار» ساختگی است به همین خاطر نیز قاضی سیدجواد حسینی از پزشکان قانونی خواست تا جراحت های ایجاد شده روی دست مظنون را مورد بررسی های دقیق قرار بدهند در همین حال وقتی پزشکان عنوان کردند که بسیاری از جراحت ها حالت «خودزنی» دارد ماجرای این پرونده وارد مرحله جدیدی شد و قاضی ویژه قتل عمد پس از طرح چند سوال انحرافی به این نتیجه رسید که پسر مقتول در این جنایت هولناک نقش دارد، بنابراین دستور دستگیری وی را صادر کرد.
سرهنگ کارآگاه رزمخواه افزود: وقتی متهم در حضور مقام قضایی و در پاسخ به سوالات تخصصی که تا سپیده دم پنج شنبه به طول انجامید دچار تناقض گویی شد بازجویی ها از وی با شگردهای پلیسی و فنی ادامه یافت تا این که وی به قتل پدرش اعتراف کرد. این جوان 31 ساله که دیگر همه راه های گریز را بسته می دید و می دانست مقام قضایی و کارآگاهان داستان ساختگی او درباره «حمله دزد» را باور نکرده اند درباره چگونگی قتل پدرش گفت: پدرم از یکی از دوستانش به دلیل معامله ای که انجام داده بود چکی به مبلغ 120 میلیون تومان دریافت کرده بود. در این میان من از آقای دکتر (دوست مقتول) مبلغ 60 میلیون تومان قرض کردم و متعهد شدم که این مبلغ را تا زمان سررسید چک پدرم به او بپردازم ولی در این مدت نتوانستم این پول را فراهم کنم از سوی دیگر هم می ترسیدم پدرم در جریان موضوع قرار بگیرد و با بردن چک به بانک همه چیز لو برود این بود که تصمیم به قتل پدرم گرفتم و او را هنگام بازگشت از خانه عمه ام به قتل رساندم و سپس چنین صحنه سازی کردم که مورد حمله دزد نقابدار قرار گرفته ایم. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی خاطرنشان کرد: اگرچه متهم در حضور قاضی حسینی ارتکاب قتل را به
گردن گرفت اما باز هم زوایای تاریک دیگری در این پرونده جنایی وجود داشت که با اظهارات متهم مطابقت نداشت به همین دلیل قاضی حسینی نیز که به اظهارات و اعترافات وی مشکوک بود با صدور دستور بازداشت موقت این جوان را برای کشف زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان قرار داد تا بررسی های بیشتری درباره چگونگی وارد آوردن ضربات با 2 شیء متفاوت (تبر و چاقو) و همچنین محل های اصابت اشیاء نوک تیز و برنده بر نقاط مختلف پیکر مقتول و همچنین دستان متهم صورت گیرد.
سرهنگ حمید رزمخواه گفت: در بازجویی های مقدماتی که با حضور مقام قضایی انجام شد چنین وانمود کردیم که اظهارات متهم منطبق با واقعیت است تا گره کور این پرونده جنایی را بگشاییم چرا که کارآگاهان و مقام قضایی اعتقاد داشتند او در صحنه جنایت تنها نبوده و فرد دیگری نیز در ارتکاب قتل نقش داشته است. وی تصریح کرد: آثار ضربات با 2 شیء متفاوت بر پیکر مقتول در حالی که متهم رانندگی خودرو را به عهده داشته و همچنین نحوه وارد آمدن ضربات بیشتر بر سمت راست بدن مقتول این احتمال را قوت می بخشید بنابراین بازجویی های تخصصی با نظارت مستقیم قاضی حسینی در این باره ادامه یافت تا این که کارآگاهان پس از جمع آوری اسناد و مدارک انکارناپذیر به سرنخ هایی رسیدند که هنگام خرید چاقو و تبر توسط متهم از فروشگاه، فرددیگری نیز در کنار وی حضور داشته است. این مقام انتظامی گفت: پیگیری این سرنخ کارآگاهان را به سوی جوانی به نام محمدامین کشاند که روابط نزدیکی با خانواده مقتول داشته و در محل زندگی خانواده مقتول سکونت دارد بنابراین وی با صدور دستور قضایی و در حالی که در مجالس ترحیم مقتول هم شرکت می کرد با شگرد خاصی در پارکینگ مجتمع مسکونی واقع در بولوار
هاشمیه مشهد دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد. سرهنگ رزمخواه اضافه کرد: این جوان 29 ساله که ابتدا سعی می کرد همه ماجرا را انکار کند، وقتی در برابر شواهد مستند قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و گره کور این پرونده جنایی را گشود او گفت: بهزاد (پسر مقتول) از چند ماه قبل قصد کشتن پدرش را داشت و از من خواست به او کمک کنم. او حتی شیشه های خودرو شاسی بلندش را دودی کرد تا هنگام جنایت کسی داخل خودرو را نبیند. روز حادثه به من گفت: قرار است امشب پدرم را به منزل عمه ام ببرم تا بخیه های دندان او را بکشد تو هم ساعت 21 به نزدیکی منزل عمه ام بیا! البته قبل از این حادثه او مرا به منطقه قاسم آباد برده و منزل عمه اش را نشانم داده بود. حدود 3 هفته قبل با هم به فروشگاهی در اطراف میدان 17 شهریور رفتیم و بهزاد چاقو و تبر خرید تا این که روز حادثه من در موعد مقرر و با تاکسی تلفنی به محل قرار رفتم. او درهای خودرو را باز گذاشته بود من هم در قسمت عقب خودرو دراز کشیدم تا این که حدود ساعت 23 بهزاد و پدرش سوار شدند قرار بود من با اشاره بهزاد از مخفیگاهم بیرون بیایم.
وقتی به بولوار معلم رسیدیم من با اشاره بهزاد از پشت سر و به طور غافلگیرانه ضرباتی را با چاقو به پدر او زدم در این هنگام بهزاد هم تبرزین را از صندلی عقب برداشت و با آن ضرباتی به نقاط مختلف بدن پدرش وارد کرد. همه جا خون آلود شده بود که من کیف دستی را برداشتم و از خودرو پیاده شدم. پیراهن خونینم را در زیر پلی واقع در بولوار اندیشه پنهان کردم و کیف را هم به منزل یکی از دوستانم در بولوار امامیه بردم. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در ادامه افزود: در پی اقاریرصریح این متهم بلافاصله گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ محمدی (رئیس دایره قتل) با راهنمایی های متهم به محل های مذکور مراجعه و کیف حاوی 500 هزار تومان وجه نقد و مدارک به همراه پیراهن خون آلود متهم کشف کردند و به پلیس انتقال دادند. سرهنگ حمید رزمخواه تصریح کرد: قاضی سیدجواد حسینی نیز که از نزدیک این پرونده جنایی را پیگیری می کرد با صدور دستور بازداشت موقت این متهم را در اختیار کارآگاهان قرار داد تا تحقیقات بیشتری در این باره صورت گیرد وی گفت: بدین ترتیب زوایای تاریک این پرونده جنایی نیز با تلاش شبانه روزی کارآگاهان اداره جنایی و قاضی ویژه قتل عمد روشن شد تا این
پرونده دیگر مراحل قضایی و قانونی خود را طی کند.
سیدخلیل سجادپور برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اینا دیگه چه جونورایی هستند؟
من جناب دکتر احمدی رو از نزدیک میشناختم .یکی از بیماراشون بودم .انسان بسیار مهربان و خیرخواهی بود .اصلا باورم نمیشه که اینطور سنگدلانه باهاش رفتار شده باشه. از شما میخام برای شادی روحش لطفا صلواتی نثار کنید.