به گزارش رکنا،رسیدگی به این پرونده از سال 98 با شکایت مردی مبنی بر خیانت همسرش آغاز شد. وی در توضیح ماجرا گفت: من و همسرم چند سالی است که با هم ازدواج کرده‌ایم و 2 فرزند داریم. از چند ماه پیش همسرم سیما که شاغل است به من گفت که باید چند ساعت بیشتر در محل کارش بماند. من هم حرفش را باور کردم تا اینکه به‌صورت کاملاً اتفاقی متوجه شدم او با یکی از بستگانم به‌نام بهروز ارتباط پنهانی دارد. با شکایت این مرد، متهمان احضار اما منکر اتهام خود شدند تا اینکه تلفن همراه سیما به درخواست همسرش مورد رصد قرار گرفت و مشخص شد که بین آنها ارتباطی وجود داشته است.
پس از آن سیما گفت: من و همسرم مدتی است که باهم اختلاف داریم و از زندگی‌ام راضی نبودم. بهروز یکی از اقوام همسرم است و در رفت و آمدهایی که با هم داشتیم بیشتر با او آشنا شدم و نسبت به او وابستگی پیدا کردم. من او را دوست نداشتم اما چون از طرف شوهرم هیچ حمایتی نمی‌شدم و محبتی نمی‌دیدم به سمت بهروز کشیده شدم.
متهم در ادامه خاطرنشان کرد: من از ابتدای ازدواجم کار کردم و شوهرم پول‌های من و خودش را جمع کرد و بعد هم به‌نام خودش خانه و ماشین خرید. فقط به‌صورت قولنامه‌ای سه دانگ خانه را به‌نام من کرد و برای اینکه همین سه دانگ خانه هم سهم من نباشد از من شکایت کرده است تا به من مهریه ندهد چرا که من درخواست طلاق داده بودم.
پس از آن شاکی پرونده اظهارات متهمان را رد کرد و گفت: این زن 16 سال با من زندگی کرد و هربار با تهدید به طلاق سعی کرد چیزی از من بگیرد. رابطه ما به خاطر کارهایی که او انجام داده به سردی کشیده شده بود. در مورد رابطه سیما و بهروز هم یک رابطه دوستانه و ساده نبوده و مدارک مستند داخل پرونده این حرف را اثبات می‌کند. حالا هم من از دادگاه درخواست دارم به من نامه‌ای بدهد که بتوانم این زن را طلاق بدهم و حضانت 2 فرزندم هم با من باشد.
با پایان اظهارات متهمان و شاکی پرونده و با توجه به عکس‌ها و متن صحبت‌های خصوصی متهمان، هر دو متهم به شلاق محکوم شدند. قضات شعبه 12 همچنین سیما را به دو سال کار اجباری به‌صورت سه روز در هفته و هر روز ۶ ساعت در آسایشگاه سالمندان محکوم کردند. مرد جوان نیز علاوه بر شلاق به دو سال تبعید محکوم شد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی