شوهرم مدتی است كه سالهای نخست زندگی مشتركمان را مرور میكند و چون در آن سالها اختلافات خانوادگی و زناشوییمان شدید بود و حتی چند بار تا پای طلاق هم رسید، بعد از 10 سال و با وجود داشتن یك فرزند 3 ساله آن را یادآوری میكند. در این 3 سال كه صاحب فرزند شده بودیم، زندگیمان خوب شده بود، اما نمیدانم چرا مدتی است دوباره اخلاقش تند و مثل سابق شده است. لطفا راهنماییام كنید.
همیشه در ابتدای زندگی مشترك چون زن و مرد با هم تفاوتهایی دارند و این تفاوتها در قالب تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی است، بنابراین با این شاخصهای متفاوت افراد باید خود را سازگار و این تفاوتها را درك كنند، از این رو درك این تفاوتها زمانبر است و افراد باید از این بابت به استقلال فكری برسند. به هر حال در شروع زندگی همین تفاوتهای ذكر شده باعث میشود افراد با اخلاق و روحیات یكدیگر آشنا شوند و سعی در شناخت هم داشته باشند، زیرا در حال ورود به یك زندگی تازه هستند و باید بر اساس ضوابط یك زندگی مشترك پیش بروند. اختلافات خانوادگی تا حدی عادی است، اما برای نجات زندگی نباید به گذشتهها فكر كرد، زیرا این امر طبیعی در هر زندگی رخ میدهد و نباید زیاد این مسائل ساده را بزرگنمایی كرد، زیرا عواقب ناگواری خواهد داشت. رفتن تا پای طلاق و ادامه دوباره زندگی نشاندهنده این موضوع است كه هنوز دلتان میخواهد با هم زندگی كنید، اما موانعی سر راه است كه باید آنها را حل كنید، بنابراین از ابتدا باید بدون وجود و دخالت خانوادهها به حل مسائل میپرداختید و موضوعات را بین خودتان حل و فصل میكردید.
هر كدام استقلال رای و استقلالنظر دارید، اما این دلیل نمیشود هر كدام بخواهید حرف خود را بزنید، بلكه باید به توافقنظر برسید. با وجود یك فرزند بعد از این همه سختی و تلاش برای ساختن زندگی دوباره خوشایند به نظر نمیرسد بخواهید مانند گذشته لجبازی كنید و رفتارهای تلخ گذشته را تكرار كنید، بنابراین وقت آن است كه اگر به تنهایی از پس مشكلات برنمیآیید و توانایی و مهارت حل مساله را ندارید، به یك مشاور خانواده مراجعه كنید قبل از اینكه وضعیت حادتر شود و تحت هر شرایطی سعی كنید كیان خانواده را با هوشمندی و هشیاری حفظ كنید تا دخالت خانواده به زندگیتان باز نشود، از این رو نیاز است حتما مهارتهای لازم را پیدا كنید.
حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید:
ارسال نظر