انفعال احزاب اصلاحطلب و اعتدالی در دفاع از «FATF»
رکنا: مخالفان FATF هنوز از نفس نیفتادهاند. در روزهایی که دو لایحه پالرمو و CFT با روندی کند در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال پیگیری هستند فشارهای بیرونی بابت عدم تصویب این لوایح با جدیت ادامه دارد؛ از تحصنهای مختلف در مساجد و ارسال پیامک به اعضای مجمع گرفته تا حملات مداوم از تریبونهای نمازجمعه و تجمعات اعتراضی مخالفان. در این شرایط اما خبر چندانی از تحرک موافقان این لوایح نیست.
در حالی که فراکسیون ولایی مجلس با صدور بیانیهای به موضوع لوایح پالرمو و CFT حمله کرده و خواستار رد آنها توسط مجمع شده، دو فراکسیون مستقلین و امید مجلس اقدام خاصی نکردهاند. همینطور در فضای بیرون مجلس در حالی که گروههای مخالف در حال تدارک برنامههای مختلفی هستند هنوز اقدام مشابهی از سوی احزاب موافق این لوایح مشاهده نشده است. آیا موافقان FATF در این روزها در موضع انفعال هستند؟ این سؤال را از عبدالکریم حسینزاده، نایب رئیس فراکسیون امید مجلس پرسیدهایم. کسی که معتقد است فراکسیون امید تا الان با رأی و لابی خود وظیفهاش را در قبال این لوایح انجام داده اما احزاب اصلاحطلب و اعتدالی هنوز چیزی که از آنها توقع میرود را بروز ندادهاند و دچار کم کاری هستند.
در روزهای اخیر که اوج بررسی لوایح پالرمو و CFT در مجمع است، باز هم شاهد فشارهای یک طرفه مخالفان این لوایح در قالب بیانیهها، تجمعات و حتی سخنرانیهای رسمی هستیم. شما چقدر این وضعیت را سازنده و دارای تأثیر مثبت میدانید؟
اینکه در فضای کشور پیرامون تمام مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... گفتوگو میان گروههای سیاسی و گرایشهای مختلف اتفاق بیفتد قطعاً اتفاق خوب و مبارکی است که زنده بودن جامعه مدنی را نشان میدهد. اما امکان یک طرفه طرح این مسائل و دیدگاهها نه تنها یک رویداد و اقدام مدنی نیست بلکه اتفاقاً موقعیتی کاملاً غیرمدنی را ایجاد میکند. خصوصاً انتقاداتی که انتهای آنها به نوعی به یک خشونت، چه در ابعاد کلامی و چه بیشتر از آن منتهی میشود. بنابراین من نمیتوانم بین این وضعیت با توسعهیافتگی مدنی نسبت نزدیکی ببینم، چون اساساً گفتوگویی وجود ندارد و فقط طرح یک طرفه مسائل است که میبینیم.
آیا شما در اینجا مسألهای که دارید این است که تبعیضی در توزیع امکانات ابراز نظر و تریبونها وجود دارد؟
مسأله من این است که چه در خصوص FATF و چه هر مسأله دیگری باید امکان گفتوگو فراهم شود. این روند فعلی کاملاً غیرمدنی، غیرعادلانه و غیرسازنده است. مهمتر از همه اینکه این رفتار و فرایند اصلاً ملی نیست. ما وقتی داریم از منافع ملی، امنیت ملی، عقیده ملی و امثال اینها حرف میزنیم، باید در ادامهاش هم ملی عمل کنیم. اینکه در یک تجمع یک طرفه چند ده نفره بگوییم حرف ما و نظر ما ملی است، یک شوخی است. آن هم وقتی طرف مقابل کاملاً در بنبست امکان چنین اقداماتی است. به عبارتی با یک مجموعه رفتار غیرملی و حداقلی نمیتوان انتظار نتیجهگیری ملی و حداکثری داشت. مضافاً اینکه این رفتار بازتولید تبعیض در منظر افکار عمومی است که حس تبعیض را در جامعه عمیقتر میکند. احساس تبعیض در کشور و جامعه ما یک خطر است و مخالفان دولت باید متوجه باشند با ابراز عقیدههای یک طرفه خود دارند بشدت این احساس را افزایش میدهند و خطر آن را تشدید میکنند. جامعه ما مدتهاست از مرحلهای که قبول کند فلان تجمع در حاشیه نماز جمعه، حرف اکثریت ملت است گذشته. علاوه بر این مسأله دیگر این است که این طیف مخالفان دولت که این روزها مشغول تاختن به FATF هستند قطعاً اولین متهمان دو قطبی کردن جامعهاند. ابراز مخالفت و عقیده یک مسأله است، اما اعتراض یک طرفه و تصرف یک طرفه تریبونهای ملی و استفاده جناحی از آنها مسألهای دیگر. وقتی اینها با بایکوت کردن طرف مقابل با دست باز هر اقدامی را انجام میدهند و هیچ گفتوگویی هم در این بین در کار نیست، حرکت در مسیر دو قطبی کردن جامعه است. حرکت در مسیر عصبانی کردن اکثریتی از جامعه است که بر اکثریت بودن خود باور دارد اما امکان بروز عمومی را برای خود فراهم نمیبیند. آنها که امروز صدای اعتراضشان با بیشترین حاشیه امن، بلند است در فضای دو قطبی که میسازند و اولین محصول آن خشونت خواهد بود، امنیت همه را به خطر میاندازند، حتی امنیت خودشان را. این تقابل گفتمانی باید توسط دلسوزان کشور مهار و کنترل شود.
آیا اهتمامی برای این کنترل وجود دارد؟ یعنی به عبارتی آیا یک عزم عمومی بالادستی برای این کار شاهد هستید؟ مضافاً اینکه کنترل این کار چگونه ممکن است؟
کنترل این وضعیت یعنی اینکه بیان مواضع و اعترضات یک طرفه در فرایندی که بشر بارها تجربهاش کرده تبدیل به گفتوگو شود. این یعنی کنترل واقعی این وضعیت یک طرفه. اما اینکه اهتمامی وجود دارد یا خیر؟ به نظرم آن بخشهایی که میتوانند مؤثرتر باشند و حتی وظیفه این کار را دارند چنین اهتمامی در آنها دیده نمیشود. مثل صدا و سیما، مثل برخی تریبونهای نمازجمعه. اتفاقاً اینها به جای کنترل کردن و زمینهسازی برای گفتوگو، خودشان تبدیل به موتور محرک رفتارهای یک طرفه و غیرمدنی شدهاند. یعنی یک کسی باید بیاید خود اینها را کنترل کند. دلیلش هم این است که نهادهای ملی ما در مواردی که کم هم نیست کارکردهای حزبی پیدا کردهاند. همین هم باعث شده نه تنها فضا را به سمت گفتوگو نبرند بلکه خودشان شتاب دهنده و عامل تقویت رفتارهای غیر مدنی و یکطرفه باشند.
فکر میکنید روش آنها تأثیر دارد؟
ما وقتی با تعصب با موضوعی روبهرو میشویم از تحلیل منطقی، اخلاقی، منصفانه و عقلانی موضوع فاصله میگیریم. شاید خیلی از مسائلی که در تریبونهای یک طرفه میگوییم بحق و درست هم باشد اما وقتی در این چارچوب مطرح میشود، مردم و مخاطبان علیه آن گارد میگیرند. این واقعیت بسیار ساده و روشنی است که درک نمیشود.
آیا فرصت این گفتوگو و زمینه انجام آن وجود دارد؟ یعنی اگر کسی بپرسد کجا، چطور و چگونه باید انجام شود چه پاسخی میدهید؟
مهمترین زمینه این گفتوگو پی بردن به ضرورت انجام آن است. این عامل که باشد بقیهاش حل میشود و تأثیر هم میگذارد. حتی اگر مثلاً امثال صدا و سیما پای کار نیایند. نمونهاش همین مناظرههای اخیر آقایان تاجزاده و زاکانی است. این یک رفتار مدنی است، حتی اگر هدف هر طرفی، شکست دادن طرف مقابل باشد. اما حداقل به لحاظ شکلی در یک چارچوب مدنی صورت میگیرد. وقتی مسألهای در چارچوب گفتوگو طرح شود از میزان تعصب، خشونت و حتی خیابانی شدن موضوع میکاهد و آن تبدیل به یک نگاه و رویکرد میشود. ولی وقتی جلوی این سد میشود بهصورت یک زخم درونی و خشونت پنهان در بخشی از جامعه باقی میماند که خود را در جاهای دیگری بروز میدهد. من فکر میکنم اگر خودمان را مدافع منافع ملی میدانیم و اگر کسانی که مخالف FATF هستند و خودشان را بحق میدانند، فضای گفتوگو را به وجود بیاورند. خصوصاً اینکه این بحثها و اساس موضوع FATF در زمان آقای جلیلی و با موافقت ایشان و دولت سابق مطرح شده بود.
چرا این تا حالا مطرح نمیشد؟
به این دلیل که مسأله بهصورت کارشناسی مطرح نشود تا امکان سیاسی کردن آن باشد. یعنی همین اتفاقی که افتاده. اساساً یکی از تلاشهایی که برخی گروهها انجام میدهند، سیاسی کردن موضوعاتی است که ابعاد فنی دارند. امروز از برخی تریبونها و توسط افرادی به مسأله FATF حمله میشود که مطمئن هستم اگر از آنها توضیح فنی درباره کل این ماجرا بخواهید، به اندازه یک صفحه هم نمیتوانند توضیح بدهند. بعد اینها لیدر مخالفت و خائن خواندن موافقان لوایح شدهاند. یا در دوران بررسی CFT در مجلس ما یک فشار عجیب و کم نظیر را تحمل کردیم. این فضا نه جای بررسی کارشناسی مسأله را در مجلس باقی میگذارد و نه امکانی برای بحث فنی به وجود میآورد.
در این مدت گروهها و تشکلهای مختلف مخالف FATF به انحای مختلف ابراز نظر کردهاند، از برگزاری تجمع تا دادن بیانیه. در مقابل اما موافقان تحرک خاصی نداشتند. از خود فراکسیون امید در این رابطه شروع میکنیم؛ فراکسیون ولایی مجلس برای اعلام موضع خود و احتمالاً ایجاد فشار بیانیه داد و این علاوه بر اقدامات دیگر آنهاست. چرا از فراکسیون امید تحرکی نمیبینیم؟ آیا این انفعال نیست؟
نه انفعال نیست. ما بهعنوان فراکسیون امید و مجموعه عواملی که در مجلس هستیم مجموعه منافع کشور و نظام را در راستای تصویب این لوایح میدانستیم، فراتر از بیانیه اقداماتی که میتوانستیم را انجام دادیم. برای جمعآوری رأی تلاش کردیم، در قالب کمیسیونهای تخصصی برای توجیه نهادهای دیگر و گفتوگو با آنها تلاش کردیم. در صحن مجلس پای کار ایستادیم تا هر چهار لایحه تصویب شوند. در حوزه رسانهای با اظهارنظرها و موضعگیریهای مختلف سعی کردیم فضا را برای پیش برد این لوایح فراهم کنیم. اتفاقاً مجموعهای که در حوزه عملی در مجلس در این عرصهها نا موفق بود همان مجموعهای است که امروز بیانیه میدهد.
یعنی شما بیانیه فراکسیون ولایی را از روی ضعف میدانید؟
از روی ضعف نیست. اینطور میبینیم که اگر پالرمو و CFT رأی نمیآوردند آنها هم لزومی نداشت که بیانیه بدهند. چه بسا اگر CFT رأی نمیآورد شاید امروز ما هم بیانیه میدادیم، اما امروز در موضع بیانیه دادن نیستیم. من بهعنوان یک نماینده معتقدم وظیفهام در ایجا مهیا کردن بسترهای به نتیجه رسیدن این موضوع است نه بیانیه دادن. حالا این کار چه آرام کردن صحن باشد، چه پیگیریهای حقوقی، چه موضعگیریها و تبیینهای سیاسی و امثال اینها.
در حوزه احزاب بهعنوان یک نماینده مجلس فکر نمیکنید احزاب اصلاحطلب و کلاً موافقان FATF در این خصوص منفعلانه عمل کردند؟ ما در طرف مقابل برنامههای مختلفی میبینیم اما هیچ واکنش قابل توجهی از سوی احزاب اصلاحطلب یا موافق دولت درباره این موضوع مهم ندیدهایم. آیا این هم الزاماً ناشی از تریبونهای یک طرفه است یا مشکلی در درون خود این تشکلها؟
این نقد به نزدیکترین حزب موافق دولت که همان اعتدال و توسعه است، وارد است تا بقیه احزاب اصلاحطلب و اعتدالی. بخشهای بیرون دولت این احزاب قطعاً وظیفه گفتمانسازی و زمینهسازی برای طرح این مسائل را دارند. به هر حال من فکر میکنم در این خصوص این احزاب یا اشتباه عمل کردهاند یا منفعلانه. اگر فکر کردند که وقت موضعگیری نیست و نیازی به این کار وجود ندارد، دچار اشتباه تشخیص شدهاند. اگر هم کلاً به موضوع توجهی نداشتند دچار انفعال بودهاند. به هر حال حزب که فقط برای زمان انتخابات نیست، اگر اینگونه بود که اسمش را میگذاشتند ستاد انتخاباتی نامزدها. حزب باید فعالانه در موضوعات روز کشور ایفای نقش و موضعگیری کند و ما در این برهه زمانی یکی از مهمترین مسائلی که داریم FATF است. ما میگوییم احزاب باید در دورترین نقاط کشور هم بروند، از مسائل مردم مطلع شوند و برای آن اندیشه کنند و موضع بگیرند. اما حزبی که درباره مهمترین موضوع روز کشور ساکت و بدون موضع بوده، چطور میتواند آن کار را بکند؟ مسأله دیگر هم به نظرم خود دولت است. در درون دولت به جای اینکه قضاوت ارزشی و عملکردی درباره احزاب و جریانهای سیاسی انجام شود، باید زمینه گفتوگو برای احزاب فراهم شود و دغدغه دولت در خصوص احزاب این موضوع باشد نه موضوع دیگری. اینجاست که اتفاقاً بین دولت و احزابی که در انتخابات حامی او بودند یک تقسیم کار صورت میگیرد برای پرداختن به امور اجرایی و موضعگیری درباره مسائل و بخش خارج از دولت احزاب میتوانند زحمت موضعگیریها و به تبع آن ترکشهای ناشی از آن را برای دولت کم کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر