به گزارش رکنا،
سقوط اقتصاد و از بین رفتن سرمایه کشورها با پایان یافتن کیفیت این چسب!
از جمله راهحلهایی که کارشناسان برای برگشت اعتماد به جوامع به آنها رسیدند این موارد بود: دور شدن از حزبگرایی سیاسی و قبیلهگرایی گروهمحور، تمرکز مجدد پوشش خبری به دور از برنامههای گفتگویی توهینآمیز ، متوقف کردن توجه زیاد به صفحههای دیجیتال و صرف وقت بیشتر با همدیگر، همدلی را تمرین کردن است . برخی بر این باورند که محلههایشان مکانی کلیدی است که در آن اعتماد بینفردی میتواند بازسازی شود، اگر مردم با هم در پروژههای محلی کار کنند میتوانند به نوبه خود اعتماد را به سایر بخشها منتقل کنند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، چند نیروی ندیده در جهان وجود دارد که ما را کنار یکدیگر نگه می دارد. یکی از این نیروها که به صورت عینی نمی توان آن را دید اما چسب جوامع محسوب می شود، اعتماد است. وجود آن برای زندگی افراد واجب است چراکه احساس امنیت و تعلق به یک فرد، گروه، شهر، کشور را تقویت می کند. وجود اعتماد به روابط دوام می بخشد، به یک سازمان و جامعه شکوفایی و رشد را هدیه می دهد و به یک کشور قدرت و امنیت می دهد. در حالی که فقدان اعتماد می تواند باعث شکست روابط ، پراکندگی، درگیری و حتی جنگ شود.
کافی است از انسان های مختلف سوال پرسیده شود که در روابط خود، جامعه و دولت مهم ترین مولفه ای که باید وجود داشته باشد، چه چیزی است، بدون شک تمامی آنها به وجود اعتماد اشاره خواهند کرد. اعتماد چیزی است که باعث می شود جوامع انسانی عاشق شوند، ازدواج کنند، کار کنند و حتی برای دولت خود مبارزه کنند.
احساس اعتماد معمولاً در لحظات کوچک ایجاد میشود، مانند زمان های به موقعی که کنار همدیگر قرار می گیریم، وقتی دیگران ناراحت هستند گوش میدهیم و زمانی که روابط مهم خود را بر افراد و چیزهای دیگر اولویت میدهیم. به عبارت دیگر، بدون اعتماد، ارتباط معناداری بین افراد وجود نخواهد داشت.
به همین دلیل است که ما باید به رهبران، اعضای خانواده، دوستان و همکارانمان و حتی دولتمردان خود به روش های مختلف اعتماد کنیم. اما وقتی طرف مقابل ما باعث از دست رفتن اعتماد می شود. ما انرژی و سطح تعامل خود را از آن فضای ارتباطی چه کاری چه اجتماعی و چه احساسی پس می گیریم.
ما دست به اعتصاب داخلی می زنیم و نمی خواهیم با فردی که احساس می کنیم به ما صدمه زده یا رفتار نادرستی داشته است، همدردی کنیم. ممکن است ظاهراً آن را نشان ندهیم، اما کمتر به فرد مورد اعتماد قبلی بگوییم که ناراحت هستیم البته این مسئله گاهی در مواجه با دولت ها و حکومت ها شکل دیگری به خود می گیرد که می تواند منافع ملی یک کشور را به خطر بیاندازد فلذا مهم ترین وظیفه ای که هر دولت بر عهده دارد این است که اجازه ندهد تا مردم به آنها بی اعتماد شوند.
وقتی اعتماد وجود دارد، همه چیز خوب پیش می رود. اما وقتی اعتماد از بین می رود، همه چیز در خطر است. اگر سطح اعتماد در یک رابطه یا سازمان یا کشور پایین باشد، افراد مشارکت خود و آنچه را که مایل به انجام یا به اشتراک گذاشتن دارند را محدود می کنند.
متاسفانه روزهایی را شاهد هستیم که در ایران اعتماد دولت_ملت کاهش داشته است وهمین مسئله باعث مشکلات زیادی در کشور شده است. البته کاهش اعتماد بین دولت و ملت فقط مربوط به ایران نیست و حتی کشور آمریکا نیز با مشکل اعتماد مواجه است. طبق آمار و بررسی های صورت گرفته در آمریکا بسیاری فکر می کنند بازسازی اعتماد ضروری است. 68 درصد می گویند که ترمیم سطح اعتماد عمومی به دولت فدرال بسیار مهم است، و 58 درصد در مورد بهبود اعتماد به هموطنان آمریکایی نیز همین را می گویند. حدود نیمی از آمریکایی ها (49٪) کاهش اعتماد بین فردی را به این باور مرتبط می کنند که مردم به اندازه گذشته قابل اعتماد نیستند. بسیاری کاهش اعتماد را به فرهنگ سیاسی نسبت می دهند که معتقدند شکسته است و باعث ایجاد سوء ظن، حتی بدبینی، در مورد توانایی دیگران در تشخیص واقعیت می شود.
راهکارهای جامعه شناسان جهان برای برگشت اعتماد به جوامع
این در حالی است که طبق تحقیقات جامعه شناسان ، از جمله راهحلهایی که آنها برای برگشت اعتماد به جوامع در جمع بندی پژوهش ها به آنها رسیدند این موارد بود: دور شدن از حزبگرایی سیاسی و قبیلهگرایی گروهمحور، تمرکز مجدد پوشش خبری به دور از برنامههای گفتگویی توهینآمیز ، متوقف کردن توجه زیاد به صفحههای دیجیتال و صرف وقت بیشتر با همدیگر، همدلی را تمرین کردن است . برخی بر این باورند که محلههایشان مکانی کلیدی است که در آن اعتماد بینفردی میتواند بازسازی شود، اگر مردم با هم در پروژههای محلی کار کنند میتوانند به نوبه خود اعتماد را به سایر بخشها منتقل کنند.
الهه شعبانی فعال مدنی و روانشناس درباره اهمیت بالا بردن اعتماد میان دولت-ملت و بحران هایی که به واسطه پایین بودن سطح اعتماد به وجود می آید گفت: اعتماد مهم ترین فاکتور در ارتباط بین فردی است. یعنی انسان ها بر اساس اعتماد یک رابطه را شروع می کنند و این مسئله فقط مربوط به روابط سببی و نسبی نمی شود و درمورد همه آدم ها و همه روابط که خیلی گذرا هستند نیز حکم اصلی را دارد. برای مثال شما وقتی می خواهید از چهارراهی عبور کنید و چراغ سبز باشد به نوعی به آن اعتماد دارید که اگر حرکت کردید، فرد دیگری از آن سوی خیابان عبور نکند و.... فلذا می توان با قطعیت گفت که اعتماد شالوده ای از تمام روابط ماست.
او ادامه می دهد: وقتی درباره اعتماد صحبت می کنیم و می خواهیم اعتماد بین مردم و حاکمیت را بسنجیم باید به اعتماد اجتماعی اشاره کنیم. در واقع اعتماد اجتماعی پایه و اساس یک جامعه مدنی محسوب می شود. اگر اعتماد اجتماعی را تنها در حوزه مردم بررسی کنیم این مسئله نقش مهمی در کنش های افراد مختلف دارد و باعث می شود که در گروه های اجتماعی و حتی مردم شاهد یک نظم و همبستگی را شاهد باشیم که نه تنها گسستنی نیست بلکه یک تداوم بلند مدت دارد.
اعتماد اجتماعی نادیده گرفته شده است
شعبانی با بیان اینکه فاکتور اعتماد اجتماعی بسیار مهم است که متاسفانه سال های زیادی است نادیده گرفته شده است تشریح کرد: اگر اعتماد وجود داشته باشد، افراد احساس امنیت می کنند وقتی مردم ببینند که دولت و حاکمیتی که با آن مواجه هستند متخصص، کارآمد و... است آن زمان به دولت اعتماد می کنند و تازه آن زمان می توانند برای زندگی خود و آینده برنامه ریزی کنند، امید به آینده مردم افزایش پیدا کند و حتی اهداف بلند مدت شکل می گیرد. فلذا اعتماد فرد را پویا و زندگی را برای او قابل رشد می کند که همین مسئله در اقتصاد کشور و سایر حوزه های مهم تاثیر مثبتی خواهد داشت.
این فعال مدنی افزود: اگر دولت و سایر قوا با عمل به قانون و چهارچوب های مشخص شده کشور را مدیریت کند، مردم راحت تر می توانند تشخیص بدهند که با چه چیزی روبرو هستند بنابراین کنشگری مردم بیشتر خواهد شد و در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد خواهند شد که این مسئله از بروز مشکلات زیادی برای آن دولت-ملت جلوگیری خواهد کرد. برای مثال اگر حاکمیت در ایران بحث اعتماد اجتماعی را جدی بگیرد و به صحبت های کارشناسان بی توجهی نکند بدون شک مشکلات کاهش می یابد.
شعبانی با تاکید روی این مسئله که اعتماد به سیستم اجرایی و مدیریتی کشور اگر وجود داشته باشد ما شاهد، کنشگری خلاقانه مردم در جامعه برای حل مشکلات خواهیم بود تاکید کرد: اساسا اعتماد جزو مهم ترین نیازهای انسان محسوب می شود. حتی وقتی هرم نیازهای مازلو را مشاهده می کنیم که با نیازهای اولیه شروع می شود و در نهایت عمل به آن در آخرین طبقه باعث خودشکوفایی فرد می شود. وقتی هرم نیازهای مازلو را می بینیم در اولین طبقه آن امنیت وجود دارد که امنیت ناشی از اعتماد است.
این فعال مدنی خاطر نشان کرد: عبارت دیگری که در بحث اعتماد اجتماعی وجود دارد، سرمایه اجتماعی است و مهم ترین سرمایه یک دولت نفت، گاز، طلا و... نیست بلکه سرمایه اجتماعی است. وقتی ما این مسئله را نگاه می کنیم این موضوع مطرح است که قلب تپنده سرمایه اجتماعی نیز، اعتماد اجتماعی است. پس از هر سو اگر به این موضوع بنگریم، بدون شک به اهمیت اعتماد اجتماعی خواهیم رسید.
او در ادامه در پاسخ به این سوال که اعتماد اجتماعی چگونه شکل می گیرد گفت: در این مسئله ابتدا ایجاد اعتماد اجتماعی مهم اما حفظ اعتماد اجتماعی نیز در مرحله بعدی اهمیت زیادی دارد. لازمه اعتماد اجتماعی نیز وجود یک ساختار دموکراتیک است که اگر حکومتی بخواهد انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی و در نهایت به یک سرمایه اجتماعی برسد باید بین اعتماد و کنترل کردن تمایز قائل شود و بداند که یک جامعه را نمی توان با دستور کنترل کرد بلکه برای مدیریت آن فقط از ابزار اعتماد باید استفاده کند.
شعبانی افزود: بعد از پاسخگویی، دومین معیاری که باعث حس اعتماد در جامعه می شود این است که آن دولت و حاکمیت، تعهد و التزام از پیش تعیین شده به مردم داده باشد تا مردم با یک موضوع ملموس طرف باشند. اما وقتی یک ساختار توتالیتر وجود داشته باشد مسئله اعتماد اجتماعی با چالش روبرو خواهد شد و مردم دیگر به هیچ گروه سیاسی و اجتماعی اعتماد نمی کنند که آسیب های زیادی به دنبال دارد. فلذا با آنکه تا امروز شاید بارها مسئله اعتماد مطرح شده است اما اگر هرچه زودتر اقدام عملی برای احیای اعتماد انجام ندهیم بدون شک آینده ایران بسیار ترسناک خواهد بود.
ارسال نظر